1. در صورتی که برای اولین بار از این سایت بازدید میکنید, لازم است تا راهنمای سایت را مطالعه فرمایید. در صورتی که هنوز عضو نشده اید برای ارسال مطالب , دانلود فایل ها و ...عضو شده و در سایت ثبت نام کنید.با کلیک بر روی ثبت نام در مدت کوتاهی عضو سایت شده و از مطالب و امکانات سایت بهره مند شوید.
  2. هر گونه بحث سیاسی و خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران ممنوع می باشد و به شدت برخورد می شود.
  3. در صورت شکایت از مدیران و ناظران انجمن با کاربر farbod در ارتباط باشید.

roman احساس نا آشنا

شروع موضوع توسط doman ‏29/8/17 در انجمن کتاب و رمان

  1. doman

    doman کاربر تازه وارد

    تاریخ عضویت:
    ‏16/6/16
    ارسال ها:
    5
    تشکر شده:
    10
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    وب سایت:
    نویسنده: کاربرانجمن نودهشتیا mozhgan موضوع : عاطفی، درام، اجتماعی خلاصه رمان : این داستان جذاب و واقعی رو از دست ندید. دختری از جنس آب و آتش, شیطون و بازیگوش, در برابر ناملایمتی های زندگی.لجبازی اون با خودش باعث یه ازدواج ناموفق و گیر افتادن تو گروهی میشه که تا مرز جنون پیش میره، خانوادش با کمک یه استاد سعی می کنن تا نجاتش بدن. حس می کنه پسر خالش حسی بهش داره ولی آیا این حس واقعیه؟ آیا میتونه از شر مشکلاتش خلاص بشه؟ خودتون بخونید.
    جلوی پنجره وایسادم و به رفت و آمد مردم تو کوچه زل زدم! همش با خودم فکر میکنم, اینا کجا میرن؟ چنتاشون مثل منن؟ به این که هرکدوم یه قصه و داستانی دارن و رازی تو دلشونه. می رسم به خودم و زندگیم, که واقعا می خوام چیکار کنم؟ از تصمیمی که گرفتم مطمئنم؟ همینطور که با خودم فکر می کنم صدای در میاد. _ بله؟ _ بیام تو؟ داداشمه که مثل همیشه حواسش بهم هست و اومده دنبالم. ما یه خانواده ی چهار نفره ایم از اون خانواده هایی که جونشون واسه هم درمیاد و البته سنتی. بابا وقتی ما خیلی کوچیک بودیم فوت شده و حالا داداش بزرگم علیرضا یه جورایی نقش بابا رو برامون بازی می کنه, شغلش آزاده و مجرده. بعد از اون منم, زلزله ی خونه, که بهم میگن دردسر, آخه خیلی بلا سر خودم و اطرافیا میارم. دست خودم که نیست, تو ذاتمه. ته تغاری ام آبجی کوچیکه, فرشته شیش سال از من کوچیکتره. مامان گلم که تاج سر ماس و بعد بابا با آرایشگری بزرگمون کرده. _ بیا تو. _ نه میترسم منو بخوری؟
    داداااش؟ درو باز میکنه و با شوخی میگه: _ دختر تو که هنوز آماده نشدی, بدو دیگه الان مهمونا میان , دختر ترشیده که انقد افاده نداره. _ حالا آماده میشم, وقت زیاده. _ دو ساعت دیگه میان, ببینن دیر اومدی میرن اونوقت تا آخرعمر میمونی بیخ ریشمون _ منتظر نگارم

    دانلود
     
    _.thebello._ از این پست تشکر کرده است.
بارگذاری...