1. در صورتی که برای اولین بار از این سایت بازدید میکنید, لازم است تا راهنمای سایت را مطالعه فرمایید. در صورتی که هنوز عضو نشده اید برای ارسال مطالب , دانلود فایل ها و ...عضو شده و در سایت ثبت نام کنید.با کلیک بر روی ثبت نام در مدت کوتاهی عضو سایت شده و از مطالب و امکانات سایت بهره مند شوید.
  2. هر گونه بحث سیاسی و خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران ممنوع می باشد و به شدت برخورد می شود.
  3. در صورت شکایت از مدیران و ناظران انجمن با کاربر farbod در ارتباط باشید.

ه داستان کوچیک از چنگیز

شروع موضوع توسط مرتضی. ‏9/12/15 در انجمن داستان و حکایت

  1. مرتضی.

    مرتضی. کاربر فعال

    تاریخ عضویت:
    ‏9/3/15
    ارسال ها:
    3,640
    تشکر شده:
    14,043
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    شغل:
    خوردن غم ایران
    محل سکونت:
    شهر آخوندا
    آورده اند :

    یک روز چنگيز و درباريانش برای شكار به جنگل رفتند.
    هوا خيلی گرم بود وتشنگی داشت چنگيز و يارانش را از پا در می آورد.

    بعد ازساعتها جستجو جويبار كوچكی ديدند.

    چنگيز شاهين شكاريش را به زمين گذاشت،
    و جام طلایی را در جويبار زد و خواست آب بنوشد ،
    اما شاهين به جام ضربه ای زد و آب بر روی زمين ريخت.

    برای بار دوم هم همين اتفاق افتاد،
    چنگيز خيلی عصبانی شد و فكر كرد ،
    اگر جلوی شاهين را نگيرم ،
    درباريان خواهند گفت:
    چنگيز جهانگشا نمی تواند از پس یک شاهين برآيد ؛

    پس اين بار با شمشير به شاهين ضربه ای زد.
    پس از مرگ شاهين چنگيز مسير آب را دنبال كرد و ديد كه ماری بسيار سمی در آب مرده و آب مسموم است.

    او از كشتن شاهين بسيار متاثر گشت.

    مجسمه ای طلایی از شاهين ساخت ،
    بر یکی از بالهايش نوشتند :

    ➖یک دوست هميشه دوست شماست ؛
    حتی اگر كارهايش شما را برنجاند.

    روی بال ديگرش نوشتند :
    ➖هر عملی كه از روی خشم باشد محكوم به شكست است...

    ✔ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﺮﻧﺠﯿﻢ ،
    ✔ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ،
    ✔ﮐﻤﺘﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﻢ ،
    ✔ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﻫﯿﻢ ...
     
    من یک دخترم، Ali Akbar، دختری تنها و 4 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  2. Sharare

    Sharare کاربر تازه وارد

    تاریخ عضویت:
    ‏2/1/16
    ارسال ها:
    198
    تشکر شده:
    451
    امتیاز دستاورد:
    63
    جنسیت:
    زن
    شغل:
    هیچکاره
    محل سکونت:
    تهرون
    عالی بود
     
    Ali Akbar از این پست تشکر کرده است.
  3. βℓµ€ ǥɨяℓ

    βℓµ€ ǥɨяℓ کاربر متخصص

    تاریخ عضویت:
    ‏27/4/15
    ارسال ها:
    19,691
    تشکر شده:
    30,185
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    وب سایت:
    چنگیز خره و این کارا؟!:shifty::shifty::shifty::shifty:
    مردک بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوق...:shifty::shifty::shifty::shifty::shifty:
     
    Ali Akbar از این پست تشکر کرده است.
  4. Ali Akbar

    Ali Akbar کاربر فعال

    تاریخ عضویت:
    ‏30/7/15
    ارسال ها:
    3,053
    تشکر شده:
    17,834
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    محل سکونت:
    یه کنج دنج و آروم ...
    مرسی مرتضی. خیلی قشنگ بود. البته اون پیامای اخلاقی که آخرش نوشته شده قشنگش کردن.
    من این داستانو راجب ماک (برند معروف ماشین سنگینای آمریکایی) شنیدم
    ***
    [​IMG]
    ***
    ماک اسم همون سگیه که آرم این کارخونه تولیدیه و تو عکس هم اگه دقت کنین رو کاپوت ماشین(قسمت جلوش) دیده میشه.
    صاب کارخونه یروز کنار یه برکه ای میخواسته شیرجه بزنه تو آب و شنا کنه اما مث همین شاهین این داستان، ماک نمیذاره.بعد چندبار بی اعتنایی، آقاهه ناراحت میشه و اونو دورش میکنه.
    وقتی که ماک میبینه صاحابش متوجه نیست و بی اعتنایی میکنه خودشو پرت میکنه تو آب و همون لحظه یه تمساح میاد اونو شکار میکنه و میخوره.
    اونجا، صابْ سگ!! (خخخ یه واژه جدید یاد گرفتین!) تحت تاثیر وفای ماک قرار میگیره و اسم کارخونه تولیدیشو میذاره ماک و عکس و مجسمه ماک هم میشه آرم تولیدیشون.
    واقعا وفای بعضی حیوونات مثال زدنیه.
    یجا خوندم که نوشته بود: کسی چه میداند؟! شاید حیوانات به توهین و تمسخر همدیگر را آدم خطاب میکنند!!
     
    من یک دخترم و دختری تنها از این پست تشکر کرده اند.
بارگذاری...