1. در صورتی که برای اولین بار از این سایت بازدید میکنید, لازم است تا راهنمای سایت را مطالعه فرمایید. در صورتی که هنوز عضو نشده اید برای ارسال مطالب , دانلود فایل ها و ...عضو شده و در سایت ثبت نام کنید.با کلیک بر روی ثبت نام در مدت کوتاهی عضو سایت شده و از مطالب و امکانات سایت بهره مند شوید.
  2. هر گونه بحث سیاسی و خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران ممنوع می باشد و به شدت برخورد می شود.
  3. در صورت شکایت از مدیران و ناظران انجمن با کاربر farbod در ارتباط باشید.

ده دروغ فاحش فرماسونرى تا قرن بيست و يكم

شروع موضوع توسط THOTH ‏16/8/17 در انجمن اخبار عمومی

  1. THOTH

    THOTH کاربر تازه وارد

    تاریخ عضویت:
    ‏19/6/15
    ارسال ها:
    648
    تشکر شده:
    1,215
    امتیاز دستاورد:
    93
    جنسیت:
    مرد
    به نام پروردگار روشنايى بخش
    با درود بر دوستان


    با تحقيق فراوان و بررسى شواهد تاريخى و مذهبى و ادراكات فلسفى و عقلى براحتى ميتوان پرده از دروغهاى شيطان پرستان بر انداخت و رسوايى از آن خدا بيخبران را آشكار ساخت .

    1- كروى بودن زمين : زمين به هيچ عنوان كروى نيست بلكه بسترى تخت به ماننده بيضى و يا دايره است است كه اطراف ( دور تا دور آن )را كوههايى از يخ و درپشت آن كوهها نيرويى نامريى (جو ) از پايين تا سقف به امتداد كشيده شده و همانند گنبدى از زمين محافطت ميكند .
    منابع قرآن ..اوستا

    2.خورشيد يك ميليون برابر زمين نيست :و اندازه آن به اندازه يك قاره آسيا است ومقدارى كمتر و چهارمين طبقه از هشت طبقه آسمان (عرش) ميباشد .منابع اوستا

    3. خورشيد ثابت نيست : بلكه داراى دو مدار حركتى ميباشد . منابع قرآن ..اوستا

    4. ماه بى نور وبى حركت نيست : بلكه ماه تابان است و نورى تابان و ملايم دارد و داراى مدار حركتى همچون خورشيد است . منابع قرآن ..اوستا

    5. زمين حركت ندارد : زمين ثابت است و بستر است و در داخل پوسته اى همچون تخم مرغ به همراه ديگر ستارگان وسيارات قرار دارد

    منابع قرآن ..اوستا

    و اما شروع دروغهاى تازه براى .....بخوانيد


    6. سفر به ماه دروغ و با حقه هاى هاليوودى استوديويى ساخته شده است . تنها ايستگاه فضايى مير وجود دارد كه انهم در زيره جو ودر مدار حركتى ماه قرار داردو براى مطالعه و خروج از جو و دسترسى و ازاد كردن به اهريمن (ابليس ) كه در اپا اختر شمال ( ستاره قطبى ) توسط اهوره مزدا( هور مزيشتا ) زندانى شده و به پروژه جنسيس يعنى از جن زاييده شدن و زندگى دوباره جن در زمين تعبيه شده است .

    7 . قطب شمال : شمال نيست بلكه در مركز زمين است و نشان دادن نقشه جغرافيايى وكره جغرافيايى بدين شكل از خلاقيتهاى ماسونها براى انحراف ذهنى ودور كردن از خداوند و مذهب ميباشد و همان نقشه سازمان ملل كه قطب شمال در مركز و سى و سومين قطعه دايره ميباشد ( محل اختفا شيطان ) صحيح ميباشد .
    گفتنى و لازم به ذكر است شيطان و قوم ياجوج ماجوج در زيره يخهاى قطب شما ل بدست كوروش و ايزدان ديگر مدفون گشتند و كوروش در نبرد و بيرون كردن انها از سرزمين پهناور ايران زخمى شد ...
    .بطور مثال در آن دوران ديوار چين براى مقابله با جنيان و...ساخته شده نه براى مقابله باانسانها .

    8 .آب شدن يخهاى قطب شمال و گازهاى گلخانه اى بهانه اى رسانه اى و اب كردن يخها توسط ارتش نظامى پنج كشور جهان انجام ميشود براى پيدا كردن شيطان و دارو دسته اش و ازاد سازى انها . ارتش هيتلر به قطب شمال رفت و......
    سوپرمن همواره در ميان كوهى از يخ زندگى ميكند و s اول نام شيطان (ستيس ) در لباس سوپرمن و طراحى صورت شيطان در لباس سوپرمن باز از كاهاى ماسونهاست . و منابع بسيار

    9.ساخت زمان ميلياردى و حتى بيگ بنگ و حتى فرضيه e=mc2 دروغى است ناگوار . بدين سان كه زمان از اغاز افرينش نه هزار سال تا پايان (قيامت )و هيچگاه انرژى برابر با اندازه جرم ماده در سرعت نور نيست و انيشتن براى انكار خداوند ماده را با انرژى برابر ميداند حال انكه خداى ماده همان اهريمن است . و نور براى تعالى ماده در درون آن وجود دارد نه برابر آن .


    10.قطب جنوب :عملياتهاى گوناگون حفارى در سه شيفت براى سوراخ كردن پوسته نامريى از زيره ابهاى قطب جنوب و احداث ساختمانهايى لجستيكى در بلندترين قله قطب جنوب كه به تازگى چين هم وارد اين ماجرا شده به بهانه پيدا كردن قديميترين يخها .توسط امريكاييها و روسها
    با توجه به صحبت‌هاي درياسالار كارل دونيتس، فرمانده نيروي دريايي ارتش آلمان و هيتلرو افرادش بر اساس آرشيو اسناد نيروي دريايي، چند ماه پس از محاصره آلمان توسط متحدان در آوريل 1945 زيردريايي U-530 اين كشور از بندر كيل وارد قطب جنوب مي‌شود. اين گروه احتمالا يك غار كشف نشده در اعماق يخ هاي قطب جنوب و در نزديكي درياچه وستوك بنا كرده اندو...



    اما انچه از منابع باستانى و حتى طى الارض هاى زاهدان و پارسايان ايراني كه در تاريخ ايران بسيارند بدست امده همچون سهروردى شيخ اشراق . بهشت در پشت كوه قاف كه همان قطب جنوب است واقع است

    اهورامزدا تنها آفريننده‌ی راستی و روشنی است. او گياهان نيک و همه‌ی چيزهای خوب را آفريده است

    اهريمن در گاهان (45. 2) با نام انگره‌مينو و همراه با صفاتی که کاربرد آنها در توصيف اهريمن است، شناخته می‌شود. اَکَه(aka) به معنای زشت و بد (30. 3)، صفتی است که به اهريمن اشاره دارد و در برابر سپندمينو قرار می‌گيرد. اکه با پندار، گفتار و کردار زشت به ديوان می‌آموزد که چگونه مردمان را فريب دهند و آنان را از زندگی جاودان بی‌بهره سازند (32. 5).

    صفت ديگر، دِبَئومَن (debaomâ) به معنای فريفتار است (30. 6). او ديوان را وامی‌دارد تا بدترين منش را برگزينند و آنگاه به ياری خشم، زندگی مردم را به تباهی بکشند.

    اهريمن سرکرده‌ی همه‌ی ديوان که به ديوان‌ديو نامبردار است (ونديداد: 19. 1، 42-43)، در دوزخ تيره (يشت: 19. 44)، زير زمين و جهان تاريکی به سر می‌برد و جايگاهش در اپاختر؛ شمال قراردارد (ونديداد: 19. 1، 47). او دارای نيروی آفرينندگی است (يشت: 15. 3، 42-43) و آفرينش بد را در برابر آفرينش نيک اهورامزد به وجود می‌آورد (يسنا: 57. 17؛ يشت: 13. 76). آفرينش اهريمن آفرينشی پتياره و پرگزند است (يسنا: 61. 2). او در برابر آفرينش نيک اهورامزدا آفرينش اهريمنی خود را آشکار می‌کند و جهان بدی را می‌آفريند (ونديداد: 19. 6). اهريمن برای تباه کردن آفرينش نيک اهورامزدا و جهان راستی، اژی‌دهاک؛ نيرومندترين ديو دروج را می‌آفريند (يسنا: 9. 8؛ يشت: 5. 34). او در سرزمين‌های نيک‌آفريده‌ی اهورامزدا، اژدها، زمستان، گرمای سخت، خرفستران، سست‌باوری، ناهنجاری‌های اخلاقی و انواع گناه را می‌آفريند (ونديداد: 1. 2-20). او با چشم بد دوختن بر آفريدگان نيک اهورامزدا آنها را تباه کرده و با هرزگی و ناپاکی هزاران بيماری پديد می‌آورد (ونديداد: 22. 2). علاوه بر اين مرگ، درد، تب، پوسيدگی و گنديدگی را نيز برای گزندرساندن به مردم می‌آفريند (ونديداد: 20. 3).

    اهريمن چيره و زبردست، فريفتارترين ديوان است (يشت: 13. 13). همه‌ی هستی و تن او مرگ است (ونديداد: 1. 3). او که با ستايش نکردن ايزدان و پاس نداشتن آب و آتش و آفريدگان نيک خشنود می‌گردد (هادخت‌نسک: 3. 29)، در انديشه‌ی آن است که آب‌ها را از جاری‌شدن و گياهان را از روييدن بازدارد (يشت: 13. 77). پريان در اين کردار ياريگر اهريمن هستند (يشت: 5. 39). آنها به دستور اهريمن تلاش می‌کنند تا با ياری جادوگران و ديوان، تيشتر؛ ستاره‌ی باران را از بارش بازدارند (يشت: 8. 39).

    اهورامزدا بزرگترين براندازنده‌ی اهريمن است (يسنا: 27. 1؛ يشت: 1. 32). جنگ‌ابزار اهورامزدا در مبارزه با اهريمن دعای اهونور است که او را به تنگنا می‌اندازد (يسنا: 19. 15). امشاسپندان، ايزدان و آفريدگان نيک ياوران اهورامزدا در مبارزه با اهريمن هستند.

    اهورامزدا از اندروای؛ ايزد باد ياری می‌خواهد تا آفرينش اهريمن را درهم کوبد و آفرينش خود را پاس دارد (يشت: 15. 3). ستايش اندروای، اهريمن را از چيرگی بر انسان بازمی‌دارد (يشت: 15. 55). اندروای در پی ستايش تهمورث از او، اهريمن را به پيکر اسبی درمی‌آورد تا تهمورث سی سال سوار بر او کرانه‌های آسمان و زمين را در‌نوردد (يشت: 25. 12-13؛ 19. 29).

    سپندمينو به ياری فرَوَشی‌های انسان‌های پيرو نيکی و راستی، اهريمن را شکست می‌دهد. اين فروشی‌ها که در برابر اهريمن همانند رزم‌افزار و سپر هستند (يشت: 13. 13، 71)، باعث شکست او و يارانش در به دست آوردن فرّه می‌شوند (يشت: 19. 46). بهمن و آذر، اهريمن را در بازداشتن جريان آب و روييدن گياه ناکام می‌کنند (يشت: 13. 78). تيشتر نيز او را ناکام گذارده و از او آسيبی نمی‌بيند (يشت: 8. 44). آناهيتا از اهريمن دوری می‌گزيند (يشت: 5. 93) و با ستايش اهوراييان از او، خورشيد نيز از گزند اهريمن آسوده می‌ماند (ونديداد: 21. 5-6)



    گوهر اهريمن شر، فساد و بدی است و از آنجا که تغيير گوهر ناممکن است، نمی‌توان او را از بدی بازداشت. او به سبب بدگوهری، پذيرای نيکی و راستی نيست (Šikand-gumanik Vizar: 3.4-6؛ مينوی خرد: 9. 7-10). سردی و خشکی نيز دو ويژگی گوهر اوست (Bundahišn: 27.56). اهريمن آفريدگار بدی ( 6.B1¬Dēnkard) و کار او نابودگری است (مينوی خرد: 62. 3). کام اهريمن آزار و بدی و انديشه‌ی او گفتار بد و دروغ است؛ يعنی به نيکی نمی‌انديشد و آن را نمی‌پذيرد. همچنين کردار او خشم، کين و قهر است (مينوی خرد: 7. 23؛ 9.¬ 5). اهريمن پيکری سياه و خاکستری، پست و زشت دارد (1.46 Bundahišn؛ وزيدگی‌های زادسپرم: 1. 29) و در پيکر های مار ، مگس و وزغ خود را نشان می‌دهد (4.10,11; 27.2 Bundahišn: ؛ وزيدگی‌های زادسپرم: 2.5).
    دوران نخست، دوره‌ی آفرينش مينوی اورمزد، تاختن اهريمن به سرزمين روشنايی، بيهوشی اهريمن و افتادن دوباره‌ی او به سرزمين تاريکی.

    دوران دوم، دوره‌ی آفرينش گيتی به دست اورمزد، به هوش آمدن اهريمن، تاختن او به گيتی، کشتن کيومرث و زندانی شدن اهريمن در آسمان.

    دوران سوم، دوره‌ی آميختگی نيکی و بدی و مبارزه‌ی اهوراييان با اهريمن و دستيارانش.

    دوران چهارم، دوره‌ی ناتوانی اهريمن و از کار افتادگی و نابودی هميشگی او.

    در دوران نخست، هرمزد با دانش همه‌آگاه، از وجود اهريمن و تازش او به جهان آگاه است. اهريمن كه به دليل پس‌دانشی از هستی هرمزد آگاهی ندارد، در اين دوران از آفرينش نورانی اورمزد آگاه می‌گردد. او به سبب سرشت نابودگری و رشک‌گوهری خود برای از بين بردن آفرينش اورمزدی از تاريکی به مرز روشنايی می‌تازد، اما با ديدن چيرگیِ فراتر از نيروی خويش به جهان تاريکی بازمی‌گردد و ديوانی مرگ‌آور برای نبرد با اورمزد می‌آفريند (1.12-15 Bundahišn: ؛ وزيدگی‌های زادسپرم: 1. 3-4).

    اهريمن، نماد نادانی، در دنيای تاريکی زندگی می‌کند. او در برابر اورمزدِ همه‌آگاه قرار می‌گيرد که دارای دانايی و نيروی روشنی است. اورمزد برای مقابله با تازش اهريمن، آفريدگان مينوی خود را می‌آفريند. اهريمن نيز ابزار نبرد را در تاريکی می‌آفريند. او در پايان دوران نخست به مرز روشنی آمده و اورمزد را تهديد به کشتن و نابودی آفريدگانش می‌کند. اهريمن در تهديدی ديگر خطاب به اورمزد می‌گويد: «همه‌ی جهان گيتی را بر دوستی خودم و دشمنی تو برانگيزم» (1.21 Bundahišn:؛ وزيدگی‌های زادسپرم: 1. 7).

    اورمزد پيشنهاد می‌کند که اهريمن آفرينش او را ستايش کند. اهريمن به تصور آنکه اين پيشنهاد از روی بيچارگی اورمزد است، آن را نمی‌پذيرد. اورمزد نيز با دانش خود دوران نبرد با اهريمن را به سه دوره‌ی سه‌هزار ساله؛ کام اورمزد، کام اورمزد و اهريمن و ناکاری اهريمن تقسيم می‌کند. اورمزد می‌داند که اگر زمان کارزار را معين نکند، اهريمن تهديدهای خود را بر آفريدگان او عملی می‌کند و آنگاه نبرد و آميختگی جاودانه خواهد بود. در دوران آميختگی، اهريمن قدرت دارد که بر اين دوران فرمانروايی کند و آن را از آن خود سازد؛ زيرا در دوران آميختگی، گرايش مردم به گناه بيشتر است تا به نيکی و اين همان چيزی است که اهريمن می‌خواهد. گناهکاری مردم باعث ادامه‌ی زندگی اهريمن می‌شود و او با ديوپرستی، بدی مردم به يکديگر، بددينی و ستم نيرو می‌گيرد (روايت پهلوی: 45). در اين نبرد نابرابری ميان آگاهی و ناآگاهی به‌خوبی آشکار است. زمان ياريگر اورمزد برای شکست اهريمن است. اورمزد به‌خوبی می‌داند که اگر اهريمن را آزاد بگذارد، او دوباره به جايگاه تاريکی بازمی‌گردد و نيروهای بيشتری را فراهم می‌کند. اورمزد برای رهايی از اهريمن و ناتوان کردن او نيايش اهونور را می‌خواند. اهريمن با شنيدن اين نيايش ازکارافتادگی و نابودی خود و ديوان را در فرجام می‌بيند. او گيج و ناتوان شده و برای سه‌هزار سال (دوران دوم) بيهوش در جهان تاريکی فرومی‌افتد (1.19-30 Bundahišn: ؛ وزيدگی‌های زادسپرم: 1. 8-14). هرمزد در اين دوران آرامش که اهريمن گيج، ناکار و ناتوان شده، آفريدگان خود را به صورت گيتی؛ مادی می‌آفريند. اورمزد تلاش می‌کند تا از سويی بالندگی و نيرومندی آفرينش اورمزدی را افزون سازد و از سوی ديگر نيروی اهريمن را کم‌کم کاهش دهد؛ زيرا او نمی‌تواند به يک‌باره نيروی اهريمن را از ميان بردارد، همچنين او می‌داند که اگر اهريمن را در مرز روشنايی نگاه دارد، با دستان خود زمينه‌ی جاودانگی بدی او را فراهم کرده است.

    اورمزد نخست برای سه‌هزار سال اهريمن را ناکار و ناتوان می‌کند. اين دوران فرصت مناسبی است تا او آفريدگان گيتی را برای مبارزه با اهريمن آماده کند. اهريمن در برابر هريک از اين آفريدگان مقداری از نيروی خود را از دست می‌دهد. او با اين تلاش و صرف نيرو کم‌کم رو به نزاری می‌نهد و توانايی او کاهش می‌يابد. اين همان انديشه‌ای است که از بين رفتن تدريجی بدی را فراهم می‌کند. در حالی‌که اگر اهريمن در مرز روشنايی بازداشته می‌شد، نيروی او ثابت مانده و در صورت بازگشت به جهان تاريکی رو به افزونی می‌نهاد و خطر نابودی اورمزد و آفرينش او فراهم می‌شد. گذشته از اين در نبردهای پياپی و روزمره، اهريمن چيرگی می‌يابد؛ زيرا در دوران آميختگی، روزگار به کام اهريمن می‌گذرد و در پايان اهريمن همه‌چيز را نابود کرده و به کام خود می‌کشد.

    اورمزد با دانايی خود زمان سه‌هزار ساله‌ای را از اهريمن می‌گيرد تا در اين دوران نيروی خود را افزايش دهد و دوران سه‌هزارساله‌ی ديگری را برای مبارزه با اهريمن تعيين کند. هدف اورمزد از تعيين دوران مبارزه آن است که اهريمن را با نيروی ثابتی به گيتی بکشاند، به‌گونه‌ای‌ که امکان بازپروری و بازسازی نيروهايش وجود نداشته باشد. در اين دوران هر کردار اهريمن برابر با کاهشی در نيروی اوست. اورمزد با روشن‌بينی می‌داند که اهريمن هيچ‌گاه از دشمنی دست برنمی‌دارد و دشمنی او تنها با آفرينش گيتی از کار می‌افتد. از آنجا که آفرينش در زمان جريان می‌يابد، بنابراين او از زمان بیکرانه، زمان کرانه‌مند را می‌آفريند تا زمينه‌ی نابودی اهريمن را فراهم کند؛ يعنی در زمان، کارزار در آفرينش پديدار شود و در پی آن اهريمن نابود گردد.

    اهريمن در اين دوران آنقدر از نيروی خود استفاده می‌کند تا اينکه ديگر نيرويی برايش باقی نمی‌ماند و ناتوان و نابود می‌شود، جهان رو به نيکی و پاکی پيش می‌رود و بدی نيست و نابود می‌شود. فلسفه‌ی مبارزه‌ی اورمزد با اهريمنِ دارای پس‌دانشی، فرودستی، خودپرستی و ازکارافتادگی برابر است با کامل شدن اورمزد؛ يعنی خدايی، فرزانگی، نام‌آوری، برتری و جاودانگی او (Bundahišn: 1.39-40).

    پس از بيهوشی اهريمن و فروافتادن او در تاريکی، اورمزد آفرينش گيتی را آغاز می‌کند و آفرينش وارد دوره‌ی سه هزاره‌ی دوم می‌شود. هدف از آفرينش گيتی مبارزه با اهريمن و نابودی اوست. اورمزد نخست آسمان را می‌آفريند تا اهريمن را در آن گرفتار کند. سپس آب، زمين، گياه و گوسفند را برای مبارزه با اهريمن و ياری رساندن به انسان می‌آفريند و در پايان برای از کارافکندن و از ميان بردن اهريمن و همه‌ی ديوان، انسان را می‌آفريند (Bundahišn: 1a.1-3).

    اورمزد آسمان را بسيار پهناور و روشن از ماده‌ای سخت مانند سنگ، فلز (وزيدگی‌های زادسپرم: 3. 2)، خماهن: الماس/ آهن (مينوی خرد: 8. 7؛Bundahišn: 1a.7 ) و آبگينه‌ی سپيد (روايت پهلوی: 46. 4) می‌آفريند. ماده‌ی آسمان گويای آن است که اورمزد برای به دام انداختن اهريمن در زندانی استوار چاره انديشی کرده است. مينوی آسمان نيز با انديشه و آگاهی، خويش‌کاری مهم جلوگيری از بازگشت اهريمن به دنيای تاريکی را انجام می‌دهد. او همانند پهلوانی زره‌پوش بدون هيچ ترسی از کارزار آماده‌ی دفاع در برابر هجوم اهريمن است. مينوی آسمان به همراه آسمان شرايط سختی برای اهريمن فراهم می‌کند تا او و ديوان به دست انسان نابود شده و از ميان بروند (Bundahišn: 1a.7).

    در پايان اين دوره که اهريمن بيهوش در دوزخ افتاده، ديوان بزرگ به سوی او می‌آيند و او را برای نبرد با اورمزد و امشاسپندان تشويق می‌کنند. هريک از آنها کردارهای خود را برای اهريمن برمی‌شمارند، اما اهريمن از ترس انسان برنمی‌خيزد. در پايان ماده‌ديو جهی (Jeh)، نماد ناهنجاری‌ها و پليدی‌های زنانه، تصوير روشنی از کردارهای خود را برای اهريمن به نمايش می‌گذارد و می‌گويد: من در کارزار آنقدر بر مرد پرهيزگار و گاو يکتاآفريده درد و آزار می‌رسانم که از اين کردار من توان زندگی کردن نداشته باشد، فرّه‌ی آنان را می‌دزدم. آب، زمين، آتش و گياه را آزرده می‌کنم و همه‌ی آفرينش هرمزد را آزار می‌رسانم.

    اهريمن با شنيدن کردارها و پيروزی‌های جهی آرامش می‌يابد و از گيجی بيرون می‌آيد. او سر جهی را می‌بوسد و از بوسه‌ی اهريمن، ناپاکی‌های زنانه به‌وجود می‌آيد. جهی از اهريمن می‌خواهد تا مردکامگی؛ مورد آرزوی مردان بودن را به او بدهد. اهريمن نيز خواسته‌ی او را برآورده می‌کند.

    با به‌هوش آمدن اهريمن، سه‌هزاره‌ی سوم آغاز می‌شود. اهريمن با تمام نيروهای ديوی و ويرانگر خود به گيتی می‌تازد. او به آسمان هجوم می‌برد، نيروهای تاريکی را با خود به درون آسمان می‌آورد و آسمان و ستارگان را با تاريکی می‌آميزد تا اينکه تاريکی بيشتر آسمان را فرامی‌گيرد. مينوی آسمان به اهريمن می‌گويد: تا آخرين زمان نگهبانی می‌دهم تا مانع بيرون رفتن تو از زندان آسمان شوم. اهريمن همانند ماری، آسمانِ زير زمين را سوراخ می‌کند، آسمان مانند گوسفندی که از گرگ بترسد، از اهريمن می‌ترسد. اهريمن به آب که در زير زمين است، هجوم می‌برد و مزه‌ی آن را دگرگون می‌کند. سپس ميانه‌ی زمين را سوراخ کرده و چون ماری به روی زمين می‌آيد. سوراخی که او از آن بيرون می‌آيد، راه دوزخ است که ديوان و گناهکاران در آن زندگی می‌کنند.

    پس از آن آفريدگان اهريمنی سراسر زمين را دربر می‌گيرند و زمين تاريک می‌گردد. اهريمن به آب و گياه می‌تازد و آن را خشک می‌کند. او با آز و نياز به سوی گاو هجوم می‌برد. گاو نزار و بيمار شده و می‌ميرد. اهريمن با ديو مرگ و هزار ديو مرگ‌کردار به‌سوی کيومرث رفته و او را می‌کشد. سرانجام بر آتش هجوم می‌برد و آن را با دود و تيرگی آلوده می‌کند (.4.1- 28 Bundahišn: ؛ وزيدگی‌های زادسپرم: 2. 1- 21). اهريمن پس از اين پيروزی‌ها می‌خواهد به جهان تاريکی بازگردد، اما نمی‌تواند و در آسمان زندانی می‌شود.

    اهريمن در زندان

    يکی از مباحث مهم در اهريمن‌شناسی متون پهلوی، زندانی شدن اهريمن در آسمان است. مينوی آسمان همانند جنگاوری، زندانبانِ زندان اهريمن است تا مانع بازگشت دوباره‌ی او به جهان تاريکی، بازسازی نيروهای اهريمنی و تاختن دوباره به هستی گردد (26.79 Bundahišn)، اما در بعضی متون پهلوی زمينه‌ای فراهم شده تا با ديدگاهی ديگر به اين مساله پرداخته شود. ديدگاه‌های زادسپرم، مردان‌فرخ و منوچهر (قرن سوم هجری) در اين‌باره درخور توجه و بررسی است که به ترتيب به آنها پرداخته می‌شود:

    انديشه‌های زادسپرم (وزيدگی‌های زادسپرم: 3. 1-2) به‌عنوان موبدی نوانديش با روزگار خود ناسازگاری داشته است (تفضلی، 1377: 145، 149-150؛ راشد محصل، 1385: 3). او با نگاهی تمثيلی به گرفتاری اهريمن در زندان آسمان پرداخته و می‌گويد:

    هنگامی‌که اهريمن به گيتی می‌تازد، آفريدگان را آلوده کرده و قدرت خود را نشان می‌دهد. او برای بازگشت به سرزمين تاريکی به آسمان که از فلز ساخته شده، برمی‌گردد، اما مينوی آسمان همانند سپاهیِ دليری که زرهی فلزی بر تن پوشيده، راه را بر او می‌بندد و با فرياد به اهريمن می‌گويد: «اکنون که وارد آسمان شده‌ای، تو را رها نمی‌کنم.» سپس اورمزد پيرامون آسمان باروی سخت‌تر ديگری ترتيب می‌دهد. فروهرِ ارتشتارانِ پرهيزگار مانند سواران نيزه به دست، پيرامون آن بارو از زندان و زندانی پاسبانی می‌کنند. آنان نمی‌گذارند دشمن محاصره شده (اهريمن) از زندان فرار کند. در اين هنگام اهريمن در تلاش و تکاپوست تا دوباره به جايگاه خويش بازگردد، اما ناتوان و درمانده راهی نمی‌يابد و به‌سبب پايان يافتن زمان نُه‌هزار ساله و آغاز بازسازی جهان در ترس و بيم و بدگمانی به سر می‌برد.

    در متن گزارش تمثيلی زادسپرم دو نکته‌ی مهم درخور نگرش است:

    - بيان تصويری روشن از گرفتاری اهريمن به دست اورمزد، دستياران مينوی و گيتيايی او و تمام نيروهای برتر در زندان آسمان.

    - بيان نگرانی و بيم اهريمن از پايان زمان که شرايط بسيار بدی را از نظر روانی برای او فراهم می‌کند.

    مردان‌فرخ در گزارش گمان‌شکن (4.63-80) نخست تمثيل جالبی از گرفتاری اهريمن ذکر می‌کند و پس از آن به رمزگشايی و نمادشناسی آن می‌پردازد. در تمثيل و رمزگشايی‌های مردان‌فرخ دفاع از اهريمن ملموس‌تر است، هرچند که او اين انديشه را به صراحت بيان نکرده است.

    او می‌گويد: هرمزد همانند باغبانی دانا است. جانوران و پرندگان زيان‌کار و ويرانگر می‌خواهند با تباه کردن درختان و ميوه‌ها، باغ او را از بين ببرند. اين باغبان دانا برای رهايی از رنج و دور کردن جانوران زيان‌آور از باغ خود از وسايلی مانند دام و تله استفاده می‌کند، تا آنها را به دام اندازد. هنگامی‌که جانور به دام می‌افتد، تلاش می‌کند تا از دام بگريزد و خود را آزاد سازد، اما چون از چگونگی کارکردن دام آگاهی ندارد، بيشتر در آن گرفتار می‌شود. اين نکته بيانگر دانايی سازنده‌ی دام است. باغبان با دانش خود می‌داند که نيروی جانور تا چه اندازه است و تا چه زمانی توان ايستادگی دارد.

    توان و نيرويی که جانور در تن خود دارد، بر اثر کوشش و دست و پا زدن او در دام کم‌کم از بين می‌رود، توان ايستادگی و پايداری او کاهش می‌يابد و از کار و کردار بازمی‌ماند. آنگاه باغبان دانا نقشه‌ی خود را عملی می‌کند. او که به خواسته‌ی خود رسيده، جانور ناتوان و از کار افتاده را از دام بيرون می‌راند. باغبان دام و تله‌ی خود را دوباره به انبار برمی‌گرداند تا بار ديگر از آن استفاده کند.

    سپس مردان‌فرخ به رمزگشايی و نمادشناسی تمثيل خود می‌پردازد:

    در اين تمثيل باغبان دانا رمز هرمزد همه‌آگاه است که با دانايی مطلق خود سامان دهنده و رهايی‌بخش آفريدگان خود می‌باشد. خداوندی که نهاد بدی را از کار و کردار بازمی‌دارد. او با هر آنچه به آفرينش او آسيب می‌رساند، مبارزه کرده و آفرينش خود را از آن نگه‌داری می‌کند. حيوان زيان‌کار نادان رمز اهريمن است که بی‌گدار به آفرينش اورمزد می‌تازد و آشوب برپا می‌کند. دام باغبان رمز آسمان است که اهريمن در آن به دام می‌افتد.

    آنچه اهريمن را از پيروزی بازمی‌دارد گذشت «زمان» است، بنابراين «زمان» رمز جنگ‌ابزار اورمزد برای ناتوان کردن اهريمن است. با اين اسلحه جانور به دام افتاده (اهريمن) کم‌کم نيروهای خود را از دست داده و ناتوان می‌شود. در هنگام تلاش و دست و پا زدن جانور برای رهايی، آسيب‌هايی به باغ و دام وارد می‌شود که پس از آن باغبان به آبادانی باغ و بازسازی دام می‌پردازد. اين بازسازی رمز فرشکرد؛ بازسازی جهان و همچنين پرکردن سوراخ آسمان است.

    در تمثيل نمادين و رمزگشايی‌های مردان‌فرخ صحنه‌ی نبرد نابرابر اورمزد و اهريمن به‌خوبی نمايان شده است. اورمزدِ همه‌دانا با اهريمن نادان در نبرد است. اورمزد برای از ميان بردن اهريمن از آرزوهای او آگاه است. او با نشان دادن آفرينش زيبا و نورانی خود به اهريمن، او را به سوی دام آسمان می‌کشاند. اهريمن با نادانی به سوی آسمان می‌آيد و با ديدن اين آفرينش زيبا سوراخی در آسمان ايجاد کرده و وارد آن می‌شود، سپس به زمين می‌تازد و بی‌خبر از همه‌جا به تباه کردن آفرينش می‌پردازد.

    اورمزد که همه چيز را پيش‌بينی کرده، دامی برای او فراهم می‌کند و او را به دام می‌اندازد. اهريمن که قصد بازگشت دارد، در آسمان به دام می‌افتد. اورمزد ابزارهايی در اختيار دارد که اهريمن از آنها آگاه نيست و به‌سبب نادانی خود راه مبارزه با آنها را نمی‌داند. گذشت زمان ابزاری سودمند برای اورمزد است که اهريمن به هيچ روی نمی‌تواند با آن مبارزه کند. اورمزد، آسمان و زمان به ياری هم اهريمن را ناتوان ساخته، او را از گيتی بيرون می‌اندازند و سوراخ آسمان را می‌بندند تا پس از آن اورمزد و گيتی در آرامش به سر برند.

    گفتار منوچهر در دادستان دينی (37.16-20) در دفاع از اهريمن اندکی روشن‌تر از تمثيل‌های زادسپرم و مردان‌فرخ است. بنا بر ديدگاه او، اورمزد با نيروی بيکران و دانايی همه‌آگاهی که دارد، می‌تواند جلوی تجاوز اهريمن به گيتی را بگيرد و او را در مرز روشنی متوقف سازد. اهريمن نيز اين توان را دارد که بيرون از گيتی به آزار و ويرانگری بپردازد. اورمزد در انديشه‌ی ناتوانی و نابودی هميشگی اهريمن است، اما نابودی اهريمن پيش از آنکه دست به گناهی زده باشد، با دادگری و خوبی اورمزد ناسازگار است، بنابراين اورمزد جهان را می‌آفريند که زمينه‌ی گناه را برای اهريمن فراهم کند تا پس از تباه‌کاری اهريمن او را به دام انداخته و در گذر زمان از بين ببرد. پس تاختن اهريمن به گيتی و خراب‌کاری او توجيهی است بر دادگری اورمزد در نابودکردن اهريمن.

    در دينکرد(3.123) نيز فلسفه‌ی آفرينش گيتی، برای دورکردن اهريمن و دشمنی و کين‌توزی‌های اوست، اما نکته‌ی انتقادی در سخنان منوچهر پرداختن به فلسفه‌ی آفرينش به منظور فراهم کردن زمينه‌ی گناه برای اهريمن و توجيه دادگری اورمزد است.

    به‌هرروی زادسپرم با يک بيان تمثيلی ساده و نو زمينه‌ای فراهم می‌کند تا تفاوت نبرد نابرابر اورمزد و اهريمن را به نمايش بگذارد. مردان‌فرخ با ديدگاه فلسفی و عقلانی که در سراسر کتاب خود دارد، از تمثيل ساده و ملموسی استفاده کرده و با زيرکی به رمزگشايی نمادهای آن می‌پردازد. او از رمزشناسی نمادهای تمثيل خود برای دفاع از اهريمن به‌خوبی بهره برده است، هرچند که او آشکارا از اهريمن دفاع نکرده، اما رمزپردازی‌های او گواه روشنی بر اين نکته است. اين انديشه‌های تمثيلی و نمادين در سخنان منوچهر به گونه‌ی آشکارتری بيان شده است. او از اين انديشه‌ها برای دفاع از اهريمن و توجيه رفتار اورمزد در برابر او استفاده کرده است. به نظر می‌رسد آموزه‌ی دفاع از ابليس در انديشه‌ی عرفای مسلمان ايرانی بی‌تاثير از اين انديشه‌ها در متون پهلوی نباشد .

    پس از زندانی شدن اهريمن در آسمان، آفرينش اورمزدی آغاز به باليدن می‌کند و نخستين پدر و مادر از تخمه‌ی کيومرث به وجود می‌آيند (Bundahišn: 14.6). فرزندان انسان متولد می‌شوند و زمين را فرامی‌گيرند. اهريمن هم‌چنان به دشمنی خود با انسان و فرزندان او به‌ويژه زردشت ادامه می‌دهد. زردشت بزرگترين دشمن اهريمن است و او تمام تلاش خود را برای نابودی زردشت به کار می‌برد، اما ناکام می‌ماند (Dēnkard: 7.4.36-40). کردار ديگر اهريمن آزار و شکنجه‌ی دروندان و گناهکاران در دوزخ است. او آنها را در دوزخ به ريشخند می‌گيرد که: چرا نان اورمزد را می‌خورديد و کار مرا می‌کرديد، به آفريدگار خود نينديشيد و کام مرا برآورديد (ارداويراف‌نامه: 9. 5؛ 100. 1). اهريمن تا رستاخيز به دشمنی خود با انسان ادامه می‌دهد و در رستاخيز سرنوشت او رقم می‌خورد.

    سرنوشت اهريمن

    سرنوشت اهريمن در متون پهلوی ادامه‌ی آموزه‌های اوستايی و تفسيری بر آنهاست. سرنوشت اهريمن در اين متون برگرفته از سرنوشت اهريمن و ديوان در اوستای نو است که آن را می‌توان به دو دسته‌ی کلی سرنوشت اهريمنی و سرنوشت ديوـ انسانی تقسيم کرد.

    1) سرنوشت اهريمنی

    اهريمن در اوستای نو پس از شکست نيروهايش می‌گريزد و دوباره به دوزخ تيره و تار در اپاختر رانده می‌شود (يشت: 19. 96، 12). اين سرنوشت برای او در متون پهلوی ادامه می‌يابد. تولد زردشت ضربه‌ی سنگينی بر اهريمن وارد می‌کند و سبب گريختن او به زير زمين می‌گردد (وزيدگی‌های زادسپرم: 37. 47).

    در دينکرد (6.141.2) اهريمن همراه با ديوان از جهان بيرون رانده می‌شود. در بندهشن (29.34; 34.30) اهريمن همراه با ديو آز با دعای گاهانی از همان‌جا که به زمين تاخته بود، به تاريکی و تيرگی می‌افتد و سرانجامِ او از کارافتادگی است. در زند بهمن‌يسن (7. 35) اهريمن با زادگان بدتخمه‌اش به تاريکی و تيرگی دوزخ می‌گريزد. در روايت پهلوی (48. 92-95) نيز اهريمن همراه با تاريکی و بوی گندی که در آغاز تاختن به گيتی، با خود آورده بود، از آسمان رانده می‌شود و سپس سست و ناتوان شده و توان بازايستادن ندارد. در گزارش مينوی خرد (7. 13) اهريمن در پايان جهان از کار و کردار بازمی‌ماند. همچنين در گزارش گمان‌شکن (4.79) نيروهای اهريمن از بين می‌رود و او ناتوان می‌شود. ناتوانی اهريمن برابر است با نابودی ديوان و نيروهای ويرانگر؛ يعنی نابودی دشمن برای هميشه (Dādestān-ī Dēnīg: 37.20).

    نکته‌ی برجسته در اين سرنوشت اهريمن آن است که او هميشه زنده می‌ماند و هيچ‌گاه از بين نمی‌رود، بنابراين تنها می‌توان او را ناتوان کرده و از کار بازداشت. اين سرنوشت اهريمن برگرفته از چالش‌های روانی و درونی انسان و زاييده‌ی تفکر خردورزانه و فلسفی او در برابر مساله‌ی خير و شر در نظام آفرينش است، به‌ويژه در دوران آميختگی نيکی و بدی. نمونه‌ی گويای اين آميختگی در تن و روان انسان است، به‌گونه‌ای که انسان نمی‌تواند سراسر پاک و اهورايی و يا کاملا ناپاک و اهريمنی باشد، بلکه او بايد در تن و روان خود به مبارزه با اهريمن پرداخته و به سوی ناتوانی و نابودی اهريمن پيش برود (Dēnkard: 3.404).

    گزارش دينکرد که می‌گويد «اهريمن نبود و نَبـُوَد» ( (Madan, 1911: 534.5-6، بيانگر آن است که اهريمن هيچ‌گاه وجود نداشته و نخواهد داشت؛ يعنی اهريمن دارای تن جسمانی نيست، وجود گيتيايی ندارد (ارداويراف‌نامه: 5. 7 ؛ Dādestān-ī Dēnīg: 18.2-3) و تنها دارای وجودی پنداری در تن و روان انسان است، همانند ديو خشم که صورت جسمانی ندارد (مينوی خرد: 26. 37) و به‌عنوان يک ويژگی زشت و اهريمنی در انسان شناخته می‌شود. البته يکی از آموزه‌های مزديسنايی باور داشتنِ هستی هرمزد و نيستی اهريمن است (اندرز پوريوتکيشان: 3) .

    اين ديدگاه درباره‌ی اهريمن، انسان را به سوی يک مبارزه در تن و روان خود هدايت می‌کند. البته جايگاه اهريمن در تن انسان قرارگرفته تا حضور او در گيتی ملموس شود. برای راندن اهريمن از کل جهان، تمام انسان‌ها بايد تلاش کنند تا اهريمن را از تن خود بيرون کنند. اگر اهريمن در تن انسان جايگاهی داشته باشد، در جهان نيز باقی می‌ماند، بنابراين بايد اهريمن و ديوان را در تن خُرد کرد و ايزدان را جايگزين آنان کرد (Dēnkard: 5.7.4-6; 6.E30a).

    در تفکری ژرف‌تر ستيز انسان با اهريمن به يک پيکار روانی در تن و روان انسان دگرگون می‌شود. بزرگ‌ترين آرزوی اهريمن زيان رساندن به روان انسان است. در ديدگاه اهريمن اين زيان بزرگ‌ترين ستم به انسان است. آسودگی اهريمن و ديوان در تباه‌کاری است. اهريمن با ربودن روان انسان، آن را به تباهی می‌کشد و زمينه‌ی گناه‌کاری و گمراهی روان او را فراهم می‌کند (مينوی خرد: 45؛ روايت پهلوی: 32 Dēnkard:5.7.2). انسان با بهره‌گيری از دريافت‌های نيک، روان خود را در برابر دريافت‌های اهريمنی محافظت می‌کند تا در اين نبرد روانی خود را در پيروزی بر اهريمن ياری رساند. در پايان زندگی گيتيايی پس از رستگاری و سرافرازی روان انسان در اين مبارزه، زندگی جاودان در بهشت بهره‌ی او خواهد بود (Dēnkard: 3.268).

    2) سرنوشت ديوـ انسانی

    اين سرنوشت اهريمن برگرفته از سرنوشت ديوان در اوستای نو است. در اوستای نو ديوان سرنوشتی انسان‌گونه دارند و با آنان همانند انسان‌های شکست خورده رفتار می‌شود؛ يعنی اهوراييان ديوان را گرفتارکرده، به بند می‌کشند و در زير پا می‌اندازند (يشت: 1. 27؛ 4. 5؛ 8. 55).

    در دينکرد اهريمن در هزاره‌ی زردشت، زده و نابود می‌شود (3.105). در پايان جهان نيز اهريمن و ديگر ديوان شکست خورده، سرکوب و کشته می‌شوند (5.8.11)؛ پايان نيک جهان با سرکوبی مطلق اهريمن همراه است (3.123). در روايت پهلوی (48. 96) اهريمن برای هميشه کشته می‌شود و در وزيدگی‌های زادسپرم (34. 48) سرانجام از ميان آفريدگان نابود می‌گردد.

    سرنوشت اهريمن در گزارش‌های ماه‌فروردين روز خرداد (38) و جاماسپ‌نامه (17. 16) بسيار ملموس و انسانی تصوير شده است. در اين دو نوشته با اهريمن دقيقا همانند يک انسان رفتار می‌شود: اهوراييان اهريمن را گرفتار کرده، به بيرون از آسمان می‌برند و در همان سوراخی که از آن به گيتی تاخته بود، سرش را می‌برند. اين سرنوشت اهريمن بی‌تاثير از مسايل سياسی و اجتماعی روزگار ساسانی نيست:

    در نقش برجسته‌ی اردشير يکم (224-240 م.) در نقش رستم، اورمزد و اردشير ساسانی را سوار بر اسب به تصوير کشيده‌اند. اورمزد در حال دادن تاج شاهی به اردشير است و دو پيکره‌ی انسانی در زير پای آنان قرار دارد. پيکری که در زير پای اردشير است، اردوان پنجم اشکانی است. بی‌گمان پيکره‌ی زير پای اورمزد با موهای مارگونه نيز نگاره‌ای نمادين از اهريمن است (Hinnells, 1975: 97; Guillmin, 1982: 1.673؛ بويس، 1384: 137).

    همچنين در سنگ‌نگاره‌ی طاق‌بستان شخصيتی که در زير پای اورمزد و اردشير دوم (279-283م.) قرار دارد، می‌تواند نمادی از اهريمن باشد (Guillmin, 1982: 1.673). در اين سنگ‌نگاره اردشير به خواست و ياری اورمزد او را گرفتار کرده و در زير پای خود و اورمزد افکنده است.

    اين نگاره‌ها به خوبی يادآور سنگ‌نگاره‌ی بيستون است که در آن داريوش اول هخامنشی، شورشيان را همانند ديوان به بند کشيده و مجازات کرده است. چنين به نظر می‌رسد که وی بزرگترين شورشی را به نماد ديوان‌ديو، اهريمن، در زير پا افکنده است.

    به هرحال سرنوشت اهريمن، ديوان، پادشاهان و شورشيان شکست خورده‌ی سياسی و دينی يكسان است. نگاره‌های انسانی از اهريمن در سنگ‌نگاره‌های دوره‌ی ساسانی و نيز سرنوشت داستانی او، زمينه‌ی ورود اهريمن را به گونه‌ی موجودی زمينی و انسانی فراهم می‌کند.





    حرف آخر اينكه زمان رو به پايان است و شيطان پرستان بخوبى از اين امرآگاهند و براى انحراف انسان ساده انديش از او زمان ميدزدند تا به اهداف شوم خود برسند .


    در پناه پروردگار نور باشيد . آمين














    .
     
    سپیده 2 و Aftbgard∞n از این پست تشکر کرده اند.
بارگذاری...